lyrics & music : Omid Tootian
( تاراج )
خانه پر از کرکس و کفتار و شغال و گراز
خواجه در اندیشه ی حور است میان نماز
همهمه ی لاشخوران قهقهه ی خوکها
خون چکد از پنجه ی شب زوزه کشان گرگها
دست نشویند ز تاراج چه بنشسته ای؟
چشم به کشتار و چپاول تو چرا بسته ای؟
مغفرت از قاتل و جلاد طلب میکنی؟
با متجاوز تو مراعات ادب میکنی؟
دلقک دربار شده رقص عرب میکنی؟
خواجه رطب خورده ولی منع رطب میکنی؟
خانه ز کف رفت تو در خواب چرا مانده ای؟
مجد و شرف رفت چرا عاجز و درمانده ای؟
بره شدی، رام شدی، لیک در این ماجرا
گرگ و شبان هر دو ببرند گلوی تو را
درب قفس بشکن و پرواز به خاطر بیار
مرد عمل باش نه وامانده و بی اختیار