lyrics & music : Omid Tootian
( عصر سرما )
دستی دریده بالهای پروانه ها را
دستی بریده ساقه های آلاله ها را
دژخیم روی بام پرواز ممنوع
عشاق در قفس آواز ممنوع
دستی گشوده بندهای دیوانه ها را
جغدی نظاره میکند این ویرانه ها را
ضحاک بی رمق پا بر سریر خون
جلاد در فلق سیراب سیل خون
دستی شکسته حرمت مردان خدا را
از خانه رانده عارفان بی ادعا را
فریاد بی اثر سرها درون چاه
اندرز بی ثمر عکسی درون ماه
دستی به یغما برده گنج خانه ها را
آتش زده دیوانه ای کاشانه ها را
پندارها سخیف گفتارها رکیک
کردارها غلط پایان چه نزدیک
دستی نگیرد دست سرد بیچارگان را
چشمی نبیند فقر جانکاه کودکان را
هر کس به فکر خویش تنها و بیصدا
در عصر بی کسی در عصر سرما
برخیز و بشکن انجماد این قرنها را
گرمی بده زندان سرد دلمرده ها را
اینجا سرای ماست پرشور و پر نوید
فردا از آن ماست در سایه امید