پیش از خواندن توجه فرمائید که این مطلب فقط و فقط به آیات شریفه و جملاتی از کتب اسلامی استناد کرده و در پی اهانت و یا القای هیچ تفسیری نبوده و نتیجه گیری را کاملا بر عهده خواننده واگذار می نماید.
قرآن برای مرد مسلمان، حوریان چشم درشت را وعده داده است:
این حوریان مانند مرواریدی که در صدف بوده و هنوز کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.
وَحُورٌ عِينٌ (واقعه/22) و حوریهای چشم درشت (در این باغ هستند).
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) همچون مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده)!
كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (دخان/54) اینچنین است که ما آنها را به ازدواج حور چشم در می آوریم.
از دیگر صفات این حوریان، باکره بودنشان است:
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ (رحمن/70 ) در آنها دوشيزگان نيكخو و زيبا روست.
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ (رحمن/72) حوريان پرده نشين شده ها در چادرها.
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (رحمن/74) دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است(باکره هستند)!
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ (رحمن/56 ) در اینها ( باغها) پرده نشینان (چشم) نگهدار از نگاه(به نامحرم) کسانیکه پیشتر (نه) انسی آنها را لمس نموده است و نه جنی.
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ (صافات/48) و نزدشان پرده نشینانی هستند چشم نگهدار از نگاه (به نامحرم)
البته در مورد رنگ پوستشان، قرآن دچار تناقض گوئی می شود؛
از یک سو آنها را مانند یاقوت و مرجان، قرمز میداند و از سوئی دیگر آنها مانند تخم مرغی که در زیر بال مرغ پنهان هستند، سفید میداند:
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/58 ) آنها همچون ياقوت و مرجانند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ (صافات /49) (از شدت سفیدی) مانند تخم مرغی که (در زیر بال مرغ ) پنهان (دست نخورده) هستند!
پیامبر اسلام به مومنین وعده می دهد که اگر بر دین استوار بمانند،الله آنها را به ازدواج زنان بسیار عاشق و زیبا در میآورد:
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (واقعه/34 ) و همبسترانی بلند بالا.
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (واقعه/35 ) ما آنها را می نگاریم چه نگارشی!
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا (واقعه/36 ) پس آنها را باکره قرار میدهیم!
عُرُبًا أَتْرَابًا (واقعه/37) (مانند) دخترانی همسال که همسرش را بسیار دوست میدارد.
در جایی دیگر قرآن از پسران نوجوانانی برای بهشتیان یاد مینماید که الله آنها را مخصوص مومنین قرار داده است؛
اینها نوجوانانی هستند که از زیبائی همیشگی برخوردارند (همیشه نوجوانان میمانند) و در حالیکه مومنان دنیا (بهشتیان) بر تختی به ردیف چیده شده، نشسته اند، این نوجوانان برای آنها نوشیدنیهائی از جویهای بهشتی را که در کوزه، آفتابه و جامی پر کردهاند را (در صورت تمایل) میریزند:
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (واقعه/16) در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (واقعه/17) و بر گردشان نوجوانانی (در زیبائی) جاویدان میگردند.
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (واقعه/18) با كوزهها و آفتابه ها و جامهائی از نهرهای جاری .
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ (طور/23) در آنجا جامى را كه نه مايه بيهودهگويى و نه گناه است، از دست هم میگيرند.
در آیهی زیر نیز مجددا از دو صفت منفی دیگری که شراب دارد، یاد میشود؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ( واقعه/19 ) نه از آن (شراب) دردسر میگيرند و نه بىعقل (ناشی از مستی) می گردند.
قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط میگردد، از حوریانی یاد مینماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنوز کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.
این کتاب، دقیقا در جایی دیگر همین صفت را به پسرانی نوجوان نسبت میدهد.
صاحبان این نوجوانان، اولین کسانی هستند که آنها را میبینند که دست نخورده (مکنون)هستند؛ این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب، از دید اعراب است .
مکنون (دست نخوردگی) صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده میشد.
در اینجا کتاب قرآن، صفتی را به این پسران نوجوان نسبت میدهد:
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ (طور/24) و بر گرد آنها غلمانشان (صفت پسران نوجوان) میگردند که مانند مرواريد در صدف پنهان(دست نخورده) هستند.
از طرفی، همین صفت برای حوریان بهشتی هم بکار رفته است:
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) (حوریان)همچون مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده) هستند.(صفت حوریان) .
در نتیجه: یکی از خدمات آنها، میتواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ (بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!
اما تخت آنها از چه جنسی است؟
قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد مینماید:
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (رحمن/54 ) آنها بر فرشهائي(بالشهائی) تكيه كردهاند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و ميوههاي رسيده (از) دو باغ بهشتي در دسترس است.
((منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند))
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا(کهف/31) (اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) می پوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، ، هم پاداشى نيكو است و هم مجلسى نيكو.
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ (دخان/53 ) و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالیکه روبروی همند.
همچنین علاوه بر لباسها و بالشهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیز بر آنان حلال است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا(انسان/21 ) بر اندام آنها لباسهائي است از سندس(حرير نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائي از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها مينوشاند!
در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (طور/20) تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِين (واقعه/16 ) روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.
حال به روایتهای دیگری در توصیف چگونگی برخورد جنسی مسلمین با حوریان پس از ورود به بهشت نگاهی میکنیم.
* (دربهشت) توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد.
(کتاب کنزالعمال)
* بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت میبرند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان میباشد.
(کتاب وسائل، جلد14، ص 468)
* پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتر از نکاح اشتها ندارند و لذت نمیبرند.
(کتاب لثالی، ص 503)
* حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت میدارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زدهاند و بایکدیگر صحبت میدارند.
(بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)
* بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) میرویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشستهاند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند.
(بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)
* دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیدهاند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است. این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند.
(بحارالانوارص۱۲۷)
* هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد.
(بحارالانوار،ج 8، ح 205)
* پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است.
(بحارالانوار،ج 8، ح 205)
* هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا میفرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز میباشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون میباشند.
(بحارالانوار،ج 8، ح 205)
به راستی، چنین مکانی شما را به یاد کجا می اندازد !؟