#چین #روسیه #ایران #سیاسی
منبع: میهن به قلم علیجانی
واقعیت این است که ایران با توجه به وسعت و جمعیتش یک «بازار بزرگ» است. اما از نظر سیاسی یک موجود دوسویه است. از یک طرف نقشی سیاسی در منطقه دارد و از سوی دیگر دشمنان بزرگ و مهمی، همچون اسرائیل و عربستان و بسیاری از کشورهای عربی خلیج فارس دارد.
در عرصه اقتصاد، لازمه رعایت این واقعیت دو گانه سیاسی «فایده بری بدون هزینه» از سوی شرق است یعنی ارتباط اقتصادی تا جایی که دشمنان منطقه ای ایران را تحریک نکند. مجموع بازار و حجم روابط اقتصادی با آنها بسیار بزرگتر از بازار و روابط با ج.ا است.
در این رابطه یک مسئله مهم دیگر نیز موثر است: تحریم های بین المللی، تحریم های یکجانبه آمریکا (به عنوان بزرگترین اقتصادی جهان) و نیز عدم عضویت ایران در اف ای تی اف. این کشورها در روابط اقتصادی شان با ج.ا اگر نگوییم به طور کامل ولی تا سرحد ممکن این تحریمها را رعایت کرده اند (به عبارتی دیگر با جامعه جهانی تا سرحد ممکن همراهی کرده و حتی در شورای امنیت بارها علیه ج.ا رای داده اند و یا حداکثر ممتنع داده و در برخی موارد مخالفت غیرموثر نموده اند).
ج.ا اما به همین مقدار هم راضی است و موافق است نفتی بفروشد و یا درآمد حاصل از آن را مثلا در چین ذخیره کند و به اجبار کالاهای چینی را با هر کیفیتی در ازای طلبش بگیرد و بازار مصرف و صنعتش را چینی کند تا بالاخره چرخ اقتصادش بچرخد.
روسها اما نکته و سیاست بالاتر دیگری را به صراحت به زبان آورده اند:«برای روسیه خطر یک ایران غرب گرا خیلی بیشتر از یک ایران اتمی است». این کد واژه نشان از نگاه و سیاست اصلی ای است که روسها در ایران دنبال میکنند؛ تقویت و تشدید تنش مستمر بین ج.ا و غرب تا جایی که البته به جنگ و بی ثباتی در منطقه نکشد. بنابراین یک ایران ضعیف (بدون بمب اتم) و همیشه در فشار اقتصادی و سیاسی که آنها را محتاج چین و روسیه کند بهتر از هر امر دیگری است.
به لحاظ سیاسی اما مسئله پیچیده تر است. چینی ها، به علت فاصله جغرافیایی با ایران و نقش غیرفعالتری که در سیاست منطقه دارند، همیشه سعی کرده اند با فاصله از ج.ا حرکت کنند تا خود را نه از جامعه جهانی جدا کنند و نه باعث رنجش اسرائیل، عربستان و کشورهای خلیج فارس شوند که روابط مستجکم اقتصادی با همه شان دارند.
روسیه اما به علت نزدیکی جغرافیایی و نقش آفرینی بیشترش در سیاست و منطقه برخورد پیچیده تری با ج.ا داشته است.
به طور خلاصه می توان گفت روسیه (مشخصا پوتین) به دنبال استفاده حداکثری از شرایط ج.ا و وضعیت فکری و سیاسی و اقتصادی اش در جهت منافع خویش است. نمونه سوریه و استفاده از پیاده نظام ج.ا و نیابتی ها و نیروهایی که میتواند با شعارهای مذهبی تهییج کند، در جهت سیاست و منافع خود یک مثال مهم است. در روایت ظریف این امر برجسته تر از روایت رسمی ج.ا است. نتیجه اما یکی است؛ حفظ بشار اسد به عنوان یک حکومت دنباله روی روسها در منطقه بهعلاوه منافع اقتصادی و سوق الجیشی دیگر.
وجه دیگری از پیچیدگی رفتار روسیه در سوریه را میتوان در نسبتی که با اسرائیلیها برقرار کرده و آنها را در زدن اهداف نظامی شان آزاد گذاشته، دید. روسها به سوری ها و ایرانی ها امکان و اجازه پدافند ضداسرائیلی نمیدهند. هر دو کشور نیز با سرشکستگی باید این وضع را تحمل کنند.
روسها در عرصه سیاست، در برخورد با ایران، سعی دارند روابط و منافع خود را به طور کامل در رابطه با جامعه جهانی، اسرائیل و کشورهای عربی رعایت کنند. آنها گاه در نمایش دادن این که به رابطه با این کشورها بسیار بیشتر از ج.ا بها می دهند ابایی ندارند. این امر را می توان از نحوه مواجهه پوتین با روسای این کشورها با مثلا برخورد تحقیر آمیز با مقامات ایرانی (رئیسی، قالیباف و …) مشاهده کرد. روحیه متکبرانه سفیر روسیه در ایران نیز نشانه های دیگری از تلقی روسها از ج.ا به عنوان یک حکومت حاشیه ای در پازل بزرگ سیاست خارجی شان است.
© Copyright Notification: This video is originally produced by IranTV on youtube (youtube.com/IranTV) and all rights are preserved for us. using our contents without permission results in our legal claim.