سونامی در حوزه علمیه قم! صدها آخوند عمامه وو لباس خود را در اعتراض به خامنه ای از تن در آوردند

© Copyright Notification: This video is originally produced by IranTV on youtube (youtube.com/IranTV) and all rights are preserved for us. using our contents without permission results in our legal claim.

سونامی در حوزه علمیه قم! صدها آخوند عمامه و و لباس خود را در اعتراض به خامنه ای از تن در آوردند.

پس از ظلم های فراوان ر ج ا و از طرف دیگر شنیده شدن صدای خرد شدن استخوانهای رژیم اشغالگر ایران و درماندگی رهبر خودخوانده این رژِم، و پس از آنکه جهانیان دیدند که جنایتکاران ر ج ادر برابر شیرزنی به نام گوهر عشقی چاره ای جز رذالت ندارند. و پس از اوج گیری اعتراضات مردمی از سوی فرهنگیان، کارگران ، کشاورزان و دانشجویان و به ویژه پس از اقدام اعتراضی محمدعلی زم پدر روح اله زم در درآوردن لباس آخوندی، روزنامه آفتاب قم طی گزارش نوشت که صدها نفر از خوزویان در میانه کار از حضور در حوزه انصراف داده اند و بسیاری از آن ها معمم هم لبودند. و پس از ترک خوزه لباس روحانیت از تن در آوردند.
گفتنی است که به نوشته دویچه وله. اقدام اعتراضی محمدعلی زم واکنش‌های زیادی در پی داشته و موجب تحسین عده‌‌ای نیز شده است. هدف این مقاله پرداختن به اقدام اعتراضی او نیست، بلکه تأملی است بر موضوع ترک لباس روحانیت در نظام جمهوری اسلامی. اهمیت موضوع از آن‌جا ناشی می‌شود که جمهوری اسلامی اقداماتش را به نام اسلام انجام می‌دهد و روحانیت شاخص اسلام محسوب می‌شود.

البته همیشه ترک لباس روحانیت به دلیل اعتراض صورت نگرفته است. برای مثال حسام‌‌الدین آشنا، محمدعلی‌هادی نجف‌آبادی، محمدعلی انصاری، غلامحسین کرباسچی و … از جمله روحانیونی هستند که به دلیل حضور در مناسب حکومتی لباس روحانیت را کنار گذاشتند و با چهره‌دیگری وارد عرصه‌سیاسی شدند. اما بودند روحانیونی که به دلایل سیاسی و اعتراضی لباس روحانیت را از تن به در آوردند. این مقاله به چند نمونه از شناخته شده‌ترین چهره‌ها می‌پردازد.

آیت‌‌الله علی گلزاده غفوری، اولین روحانی‌بود که در نظام اسلامی لباس روحانیت از تن بیرون آورد. در مجلس خبرگان قانون اساسی رودرروی آیت‌الله منتظری و بهشتی و حامیان ولایت‌فقیه ایستاد و همراه با آیت‌الله طالقانی به اصل ولایت فقیه رأی منفی داد. او جزو نادر روحانیونی بود که به عنوان حقوقدان و فقیه ارشد به مخالفت با لایحه «قصاص» پرداخت که تدوین شده‌دوست سابق‌اش بهشتی بود. در میان روحانیون، او اولین کسی بود که در مورد «اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر» کتاب نوشت. این کتاب پیش از آن که حتی بسیاری از روشنفکران ایرانی با مقوله حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر آشنا شوند در سال ۱۳۴۲ انتشار یافت. وی پس از سرکوب خونین تظاهرات مردم تهران در سی‌خرداد ۱۳۶۰ از حضور در مجلس شورای اسلامی کناره گرفت و در بهمن ۱۳۶۰ توسط نمایندگادن مجلس شورای اسلامی از نمایندگی مجلس برکنار شد.

بر این باورم که دکتر گلزاده غفوری آگاهانه آنقدر به مجلس نرفت تا آن که نمایندگان طرفدار خمینی در مجلس او را اخراج کنند. چرا که او از صمیم قلب معتقد بود که «کفاک خیانه آن تکون امینا للخائنین (در خائن بودن همین بس که امین خائنان باشی‌.) او هیچ‌گاه نمی‌خواست که «امین خائنان»‌باشد و همه را از این امر پرهیز می‌داد.

او پس از سی خرداد ۶۰ لباس روحانیت از تن بیرون کرد. سه فرزند او محمد صادق، محمدکاظم و مریم و داماد او علیرضا حاج صمدی شدند. فرزند بزرگ او هادی نیز هشت سال زندان بود اما آیت‌الله گلزاده غفوری حتی یک بار حاضر نشد برای دیدار فرزندانش به زندان‌های اوین و قزلحصار و گوهردشت مراجعه کند. او از روبرو شدن با قدرتمندان نیز ابا داشت. او هیچ‌گاه شکایت به صاحبان قدرت نبرد و حتی حاضر به روبرو شدن با آن‌ها نشد.

حجت‌‌الاسلام امیر مجد، اولین فرمانده بسیج ملی بود که به بسیچ مستضعفین تبدیل شد. وی در تیرماه ۱۳۵۹ به این سمت گمارده شد. پس از برکناری بنی‌صدر دستگیر و در اوین به بند کشیده شد و در آذرماه ۱۳۶۰ حجت‌‌الاسلام سالک جایگزین او شد. مجد پس از آزادی از زندان، دوباره دستگیر شد و پس از رهایی از بند دیگر خبری از او به دست نیامد. گفته می‌شد مدتی در خراسان به کشاورزی مشغول بود. اما او دیگر به سلک روحانیت در نیامد.

حجت‌‌الاسلام اسحاق تقویان اشکوری، یکی از روحانیون مبارز در دوران پهلوی بود که بارها بازداشت و به زندان افتاد. او که از طرفداران پرشور مصدق بود، در ابتدای انقلاب در دادستانی انقلاب اسلامی گیلان به فعالیت پرداخت و بلافاصله پس از تصدی دادستانی کل انقلاب اسلامی از سوی قدوسی، از همکاری با دادستانی سرباز زد. چرا که حاضر به همکاری با دشمنان مصدق نبود. او در مهرماه ۱۳۶۰ در بازار تهران توسط یحیی مردانی رئیس کمیته انقلاب اسلامی بازار دستگیر شد.

من مدتی با او هم‌سلول بودم. انسانی بود وارسته و عاشق. اطلاعات او از تاریخ ایران و به ویژه حافظه او استثنایی بود. هادی خامنه‌ای بازجو و شکنجه‌‌گر او در اوین، بود. او مدتی نیز در دادگاه ویژه روحانیت قم مورد آزار و اذیت قرار گرفت. وی پس از آزادی از زندان نه تنها لباس روحانیت از تن بیرون آورد، بلکه در عقاید مذهبی‌اش نیز تجدید نظر کرد