حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
https://www.patreon.com/deeppodcastiran
Instagram: Https://www.instagram.com/deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشکانیان – قسمت 10
منبع تاریخ اشکانیان حسن پیرنیا
بخش اول: داستان فرهادک
پس از اینکه فرهادک، پدرش فرهاد چهارم رو به قتل رسوند بر تخت پادشاهی ایران نشست و به همراه مادرش ، ملکه موزا، دوران سلطنت رو آغاز کرد. فرهادک سیاست پدرش در قبال ارمنستان رو ادامه داد و در همون ابتدای کار سفیری به سمت ارمنستان فرستاد. این کار باعث خشم امپراتوری روم شد و قیصر روم هم یک نماینده به عنوان پادشاه راهی ارمنستان کرد و از اون طرف رسما اعلام کرد حکومت فرهادک بر ایران رو به رسمیت نمیشناسه. همین مسائل باعث شد روابط ایران و روم تیره و تار بشه جوری که نزدیک بود یک جنگ دیگه بین ایران و روم شکل بگیره. فرهادک برای جلوگیری از جنگ، ملاقاتی با رومیان داشت قرار بر این شد که ایران در مسائل ارمنستان دخالت نکنه و روابط دو کشور به شکل دوستانهای ادامه پیدا کنه که فرهادک هم پذیرفت. دو طرف ضیافت شامی در هر دو کشور برگزار کردند و مراسم عهد و دوستی رو به جا آوردند.
هر چند این سیاست خارجی نتیجه داد اما اوضاع و احوال داخلی ایران تعریفی نداشت. پارت ها از ملکه موزا نفرت داشتن چون اون رو هنوز یک کنیز رومی میدونستن. از طرفی فرهادک پدرش رو به قتل رسونده بود و بسیاری از بزرگان با فرهادک به مشکل خورده بودن. اما از همه مهمتر سر خم کردن شاه اشکانی در مقابل روم بود که به راحتی ارمنستان رو تقدیم به روم کرده بود چنین اتفاقی از زمان فرهاد دوم رخ نداده بود. به دلیل همین اعتراضات، ملکه موزا از ایران فرار کرد و به روم پناهنده شد. این اعتراض ها شدت کرد و در نتیجه حکومت فرهادک هم سقوط کرد.
از مهمترین اتفاقات دوران حکومت فرهادک میشه به تولد حضرت مسیح اشاره کرد البته خیلی از کارشناس ها اعتقاد دارند تقویم مسیحیت اشتباه نوشته شده و تولد حضرت مسیح چهار سال قبلتر اتفاق افتاده بود یعنی بر اساس تقویم فعلی میشه گفت تولد حضرت مسیح سال 4 پیش از میلاد بود نه سال صفر.
بخش دوم: داستان ولیعهد تبعیدی
بعد از فرهادک بزرگان در مجلس مهستان دور هم جمع شدند و فردی به نام ارد سوم رو به عنوان شانزدهمین پادشاه اشکانی انتخاب کردند اما ارد سوم همین که پادشاه شد شروع به سختگیری کرد در نتیجه باز هم یک انقلاب دیگه رخ داد و حکومت ارد هم سقوط کرد. دیگه کسی از شاهزادگان قابل اعتماد در دربار اشکانیان حضور نداشت تنها چیزی که به ذهن بزرگان رسید فرزند فرهاد چهارم، فردی به نام «وُنون» بود. ونون فرزند بزرگ فرهاد چهارم بود که تحت حمایت (اوکتاویوس) قیصر روم قرار داشت فرستاده ای به سمت اوکتاویوس رفت و خواهان بازگشت ونون شد. اکتاویوس هم با کمال میل پذیرفت چون از این طریق میتونست ابهت قیصر روم بیشتر میشد. ونون، ولیعهد تبعیدی ایران هفدهمین پادشاه اشکانی شد اما از همان ابتدا نجیب زادگان باهاش به مشکل خوردند. ونون نزد رومی ها تربیت شده بود و مثل اونها رفتار میکرد در کوچه و خیابان رفتار خوبی با مردم داشت اما چنین رفتارهایی باب میل بزرگان نبود از اون طرف ونون کلی مشاور یونانی تبار با خودش آورده بود و از اونها مشورت میگرفت. همه اینها باعث ایجاد اختلافاتی در دربار شد. اما مردم بسیار ونون رو دوست داشتند. درباریان تلاش کردند ونون رو از سلطنت خلع کنند. به همین دلیل به سمت (اردوان) تمایل پیدا کردند که اون زمان در منطقه سکاییه بود. اردوان با لشکری قدرتمند به جنگ با ونون رفت اما شکست خورد چون ونون از نیروهای مردمی حمایت میشد. اما این پایان کار نبود بعد از مدتی اردوان دوباره حمله کرد و اینبار ونون شکست خورد و به همراه یارنش به سلوکیه پناه بردند. اردوان سوم وارد تیسفون شد و به عنوان هجدهمین پادشاه اشکانی تاج گذاری کرد.
اما ونون هم تسلیم نمیشد. ونون از سلوکیه به ارمنستان رفت با کمک مردم تاجگذاری کرد و پادشاه ارمنستان شد و حتی سکه هایی به نام خودش ضرب کرد که تا به امروز هم موجوده. این قضیه وحشت زیادی در دل اردوان ایجاد کرد. اردوان میدونست که رومی ها در ارمنستان نفوذ زیادی دارند از اینرو سفیری به سمت قیصر روم فرستاد که در اون زمان (تیبریوس) بود. تیبریوس هم برای اینکه با حکومت ایران به مشکل نخوره دیگه از ونون حمایت نکرد عرصه بر ونون تنگ اومد. اینبار هم خاک ارمنستان رو ترک کرد و به سوریه پناه برد. ونون در سوریه حکم یک زندانی رو داشت در نهایت در سال 19 میلادی هنگامیکه قصد فرار داشت توسط نگهبانش کشته شد.
بخش سوم: داستان اردوان سوم
پس از مرگ ونون، اردوان یک نفس راحتی کشید و تلاش میکرد بر ارمنستان و سوریه نفوذ کنه. اون قبلتر هم فرزندش، ارد رو به عنوان پادشاه به ارمنستان فرستاده بود ولی رومی ها اجازه ندادند اینبار دوباره قصد داشت پادشاهی ارمنستان رو به پسرش ارد واگذار کنه.
در این دوران هم یک آشفتگی داخلی در امپراتوری روم رخ داد و تیبریوس هم پیر و بیمار شده بود. اردوان به والی سوریه گفت که از زیر پرچم رومی ها بیرون بیاد و مستقیم با ایران مذاکره کنه از اون طرف قصد کرده بود منطقه (کاپادوکیه) که بخشی از قلمر رومی ها بود رو تصرف کنه.
این کارهای اردوان زنگ خطر رو برای تیبریوس به صدا در آورد تیبریوس تصمیم گرفت با سیاست های پیچیدهای (اردوان) رو از قدرت ساقط کنه. تیبریوس میدونست اردوان به مردمش ظلم میکنه و اعتراضاتی در ایران شکل گرفته تصمیم گرفت از همین فرصت استفاده کنه و دست به یک کودتا یا انقلاب بزنه. تعدادی از شاهزادگان و بزرگان اشکانی که با اردوان مشکل داشتند رهبری این اعتراضات رو بر عهده گرفتن اما هیچکدام نتیجه نداد ولی تیبریوس هم دست بردار نبود و همچنان در امور داخلی اشکانیان دخالت میکرد از طرفی کلی نیروی نظامی هم در سوریه و قفقاز قرار داد تا صورت لزوم یک حمله خارجی هم تدارک ببینه.
این حمله انجام شد و نیروهای گرجست