lyrics & music : Omid Tootian
( روزگار )
یک شب سرابی دیدم
آشفته خوابی دیدم
ملک خرابی دیدم
رنج و عذابی دیدم
وهم و خیالی دیدم
امر محالی دیدم
من قیل و قالی دیدم
مکر شغالی دیدم
روز سیاهی دیدم
شام تباهی دیدم
سرها به چاهی دیدم
نفرین و آهی دیدم
من ازدحامی دیدم
سودای خامی دیدم
سحر کلامی دیدم
فعل حرامی دیدم
خلق عجیبی دیدم
حال غریبی دیدم
خون و صلیبی دیدم
حوا و سیبی دیدم
من التهابی دیدم
من اضطرابی دیدم
هر سو نقابی دیدم
مرگ عقابی دیدم
زندان و بندی دیدم
دار و کمندی دیدم
پست و بلندی دیدم
سی سال و اندی دیدم
داغ و درفشی دیدم
افتاده رخشی دیدم
من آذرخشی دیدم
گریان بدخشی دیدم
اوج و حضیضی دیدم
چشمان هیزی دیدم
من تیغ تیزی دیدم
قتل عزیزی دیدم
از نو هبوطی دیدم
از نو سقوطی دیدم
دام و بلوطی دیدم
من قوم لوطی دیدم
خشکیده باغی دیدم
خامش چراغی دیدم
دست چلاقی دیدم
شیخ الاغی دیدم
محنت سرایی دیدم
جور و جفایی دیدم
زشت اجتماعی دیدم
حرص جماعی دیدم
فصل خزانی دیدم
ظلم عیانی دیدم
آه و فغانی دیدم
من شوکرانی دیدم
فقر زیادی دیدم
طوفان و بادی دیدم
ابلیس شادی دیدم
فریاد و دادی دیدم
من نیش ماری دیدم
سگهای هاری دیدم
قوم تتاری دیدم
ابله تباری دیدم
خون دیدگانی دیدم
دیوانگانی دیدم
دل مردگانی دیدم
بد چهرگانی دیدم
مرد جفنگی دیدم
تیر و تفنگی دیدم
میدان جنگی دیدم
زهر و شرنگی دیدم
خوک و گرازی دیدم
ریش درازی دیدم
بشکسته سازی دیدم
در خون نمازی دیدم
بشنو حدیثی دارم
چشمان خیسی دارم
شعر نفیسی دارم
لحن سلیسی دارم
بنگر چه حالی دارم
قصد جدالی دارم
من شور و حالی دارم
تقدیر و فالی دارم
در سر هوایی دارم
بانگ صدایی دارم
در دل نوایی دارم
من نینوایی دارم
صبح پگاهی دارم
از نو نگاهی دارم
دیده به راهی دارم
فرخنده ماهی دارم
من آفتابی دارم
شمشیر نابی دارم
روز حسابی دارم
خشم و عذابی دارم
شیر ژیانی دارم
گرز گرانی دارم
راز نهانی دارم
شوریده جانی دارم
من خونفشانی دارم
آتشفشانی دارم
رستم نشانی دارم
دشمن کشانی دارم
من انقلابی دارم
من پیچ و تابی دارم
با خود کتابی دارم
فصل الخطابی دارم
من کارزاری دارم
فکر شکاری دارم
از نو بهاری دارم
از خود گذاری دارم
اینک قیامی دارم
روشن پیامی دارم
شیرین کلامی دارم
شیوا سلامی دارم
یارب تو را میخوانم یارب تو را میخواهم بنگر چه سان تنها ماندم
یارب تو را میجویم یارب تو را میپویم
اکنون بیا در آغوشم
من بذر پاکی خواهم پاکیزه خاکی خواهم انگور و تاکی میخواهم
جام شرابی خواهم جوی پر آبی خواهم
عطر گلابی میخواهم
میل کمالی خواهم شوق وصالی خواهم
زیبا جمالی میخواهم
بخت سعیدی خواهم عشق و نویدی خواهم نور امیدی میخواهم
من فتح بابی خواهم چنگ و ربابی خواهم عهد شبابی میخواهم
رقص و سماعی خواهم مهر و وفایی خواهم من دل ربایی میخواهم
شرب مدامی خواهم عیش تمامی خواهم جانانه کامی میخواهم
زلف نگاری خواهم چشم خماری خواهم
خوش روزگاری میخواهم
خوش روزگاری میخواهم